برای ارسال داستان، عکس و فیلم روی دکمه زیر کلیک کنید


ارسال داستان، عکس و فیلم برای ما - بحث های داغ سکسی

داستان سکسی زن همسایه که توی راه پله کردمش

داستان سکسی زن همسایه که توی راه پله کردمش

 

سلام
من آرشم ۳۳سالم شیش سال عروسی کردم مستاجرم تو این شیش سال تابحال چهاربار خونمو عوض کردم ۱۷۵ قدمه ۸۵ وزنمه چاق یا تپل نیستم ولی یه کوچولو شکم دارم هیچ معیار خاصی نسبت به صابخونه یا همسایه نداشتم ولی جالب بود تو هر خونه ای که رفتم صابخونه یا همسایمون یا فقط دختر داشتن یا چند دخترو یه پسر کوچیک بودن موضوع داستان من راجع به همین خونه‌ای که توش زندگی میکنم هست همسایه بالاییمون که اونام مستاجر بودن یه خانواده پنج نفره که فقط سه تا دختر داره دوتاش دانشگاهین کوچیکه هم امسال دبیرستان و تموم کرده که منم رو همین کوچیکه بدجور کراش بودم هروخت می‌رفت بیرون آرایش غلیظی میکرد تابلو بود bfداره که بعداً هم گندش دراومد تو فضای حیاط هم یکم راحت میومد یه تیشرت با شلوار راحتی بایه شال روی سرش یه روز که از سرکار داشتم میومدم خونه کلید انداختم درو باز کردم که دیدم اینم تو حیاط و داره لباس پهن می‌کنه تا منو دید شالشو کشید رو سرش یکی نبود به این بگه آخه نامرد مگه من با موهات تحریک میشم که شال می‌کشی سرت من با این لباس و اندام سکسیت تحریک میشم خلاصه من رفتم طرف واحدم اونم رفت طرف واحد خودشون که ورودیش مشترکه تقریبا. به بهونه باز کردن در خودمو یکم عقب دادم آروم خوردم بهش تو همین لحظه یه دست کوچیکی هم بهش رسوندم که هیچی نگفتو رفت بیشتر رفتم تو کفش شمارشو از گوشی خانمم برداشتم دیدم هم ایمو داره هم ایتا فقط مونده بودم چجوری باهاش سر صحبتو باز کنم یه روز اتفاقا قبض آب اومد در خونمون اینم بگم که کنتور ابمون مشترک منم به همین بهونه تو ایتا بهش پیام دادم که به بابات بگو قبض آب اومده سهم پول ابتونو بدید اونم ج داد باشه دیگه بهونه نداشتم تا اینکه یه شب خونشون مهمون اومد اینا یکم سرصدا کردن منم بهش پیام دادم چخبرتونه دارم استراحت میکنم خیر سرم با یه استیکر اینجوری 😁 سین خورد ولی ج نداد مهموناش رفتن موقع خواب بود که ج داد ببخشیدو معذرت میخوامو از این حرفا منم گفتم عیب نداره باز یه استیکر فرستادم اینجوری🥰 خلاصه تو چند شب آینده کم‌کم مخشو زدم یه شب که خانمم گفت من میرم خونه بابام اینا فردا که از سرکار برگشتی بیا دنبالم باهم برگردیم خونه گفتم باشه و رسوندمشون خونه باباش برگشتم خونه سریع گوشیمو برداشتم با فرشته کوچولو همسایمون یکم پیام بازی کردم بهش گفتم تنهام اگه تونستی شب بیا تو حیاط گفت متوجه شدم با خانواده رفتی بیرون و تنها برگشتی خلاصه من هرچی منتظر موندم این نیومد تا خوابم برد فرداش دیگه سرکار نرفتم گفتم حالا که تنهام باید یه حالی بکنم ساعتهای ده بود که پیام داد نرفتی سرکارت الکی گفتم ماشینم خراب بود نتونستم برم یکم پیام بازی کردیم و وسطای پیام بازیش بهم فهموند که تنهام تو خونه منم گفتم اگه بیام بالا یهو یکی از اعضای خونوادت بیان بدبخت میشیم تو بیا پایین یکم دست دست کرد ولی آخرش راضی شد منم درو باز گذاشتم اونم فهمید در باز اومد پایین منم تو راه پله منتظرش موندم تا دیدمش یه لبخند مرموزانه‌ای زدو اومد پایین تا رسید بهم سریع بغلش کردم شروع کردم لب بازی لب تو لب بودیم منم دستمو برم پشت کونش شلوارش از این راحتیا بود انقد نرم بود که انگار هیچی تنش نیست یکم با کونش ور رفتم دستمو کردم تو شالوارش از رو شرت با کسش ور رفتم به خوابوندمش رو راه‌پله شلوارشو باشرتش کشدم پایین وای چه کس نازی انقد ناز و کوچیک که فقط دوسداشتم قورتش بدم همچین براش خوردم که آه و نالش دراومد فقط میخوردم براش ده دقیقه فقط براش خوردم انقد ناز و صورتی و کوچیکه بود که چوچولش بزور میومد بیرون بعد چند دقیقه یه آه کشدار زورکی کشید صداش در نیومد فهمیدم ارضا شده ولش کردم بی‌حال شده بود شروع کردم با سینه های نوجوونش بازی کردن یکم ور رفتم باز به حال اومد یکم دست کرد کیرمو گرفت برام جق میزد گفتم تو هم بخور دیگه شروع کرد برام ساک زدن وای وای داشتم میمردم کیرمو از دهنش درآوردم گذاشتم لای پاش بازم آه و نالش دراومد نمی‌دونم چه جوری خودمو کنترل کردم که پردشو نزدم ایندفعه آب من اومد ریختم لایه پاهاش ابمو میمالیدم به کسش من خالی شدم ولی فهمیدم این دوباره حشری شده شروع کردم بادستم ابمو میمالیدم به کسش شالشو گرفتم پاکش کردم بازم براش خوردم آهو نالش دراومد چند دقیقه براش خوردم زبونمو میکردم تو کسش انقد تنگ بود زبونم به زور می‌رفت لایه کسش زبونمو میکردم توکسش میچرخوندم که بازم بدنش سفت شدو ارضا شد آبش یکم اومد بازم بی‌حال شد و دراز شد رو پله بغلش کردم کمکش کردم از پله ها بردمش بالا رفت تو خونشون یه بوس کردمو اومدم پایین وای چه حالی داد بعداز ظهرش که پیام بازی کردیم انقد بهش حال داده بود که همش یکی درمیون می‌گفت کی بازم خونتون خالی میشه بعد از اون قضیه دوبار دیگه به همین منوال بازم ارضاش کردم الان سه ماهه که از اینجا رفتن ولی بعضی وقتا بهم پیام میده همش میگه تو منو جنده کردی از اون قضایا به بعد فقط میخوام بدم اگه تو پردمو نزنی میدم یکی دیگه بزنه خود دانی

alvand

Recent Posts

سکس با خواهرم در حموم

سکس با خواهرم در حموم   سلام من داود هستم و 18 سالمه یه خواهر…

3 هفته ago

داستان کس دادن زنم به پسر همسایه

داستان کس دادن زنم به پسر همسایه     میخوام داستان سکس زنم با سینا…

3 هفته ago

سکس با خاله در حمام

سکس با خاله در حمام   سلام من سامی هستم.20 ساله از تهران .این خواطره…

3 هفته ago

داستان سکسی کردن زن صاحب خانه

داستان سکسی کردن زن صاحب خانه   سلام به همه دوستان عزیزم، اسم من کاوه…

3 هفته ago

بهترین سکس خانوادگی ما

بهترین سکس خانوادگی ما   سلام ،اسمم شهرامه 17 سالمه يه خواهر دارم 3 سال…

3 هفته ago

داستان سکسی خیانت شیما

    میخوام اتفاقی که همین هفته قبل برام افتاد براتون تعریف کنم.اسم من شیماس۲۷…

4 هفته ago