سلام من امین هستم زنم سهیلا ما چند سالی هست که فانتزی سکس سه نفره داریم ولی همیشه در حد حرف بود من بیشتر بعد از ظهرها از سر کار که میام تو مسیر برگشت به خونه مسافر کشی میکنم یه روز که داشتم میومدم یه زن و مرده را سوار کردم و راه افتادم توی مسیر دیدم مرده دستش روی پای زنه هست و داره میماله و درگوشی حرف میزنن و میخندن من چیزی نگفتم یکم جلوتر زنه پیاده شد و رفت همین که رفت مرده گفت حال کردی چه کسیه این گفتم چی بگم والا شما داشتی تست میکردی گفت دیگه از تست گذشته 2ماه دارم سیخ میزنم بهش و حالشو میبرم ولی خوار کسده اصلا سیر نمیشه من یه فکری به سرم زد و گفتم ببینم اگه جور شد یه سکس گروهی ترتیب بدم و گفتم اره این زنها همشون اینجورین منم یه رفیق دارم مطلقه هست همش دنبال کیره هر چی میکنمش اروم نمیگیره اینا را باید بندازی زیر دو سه تا کیر تا حال بیان یارو گفت راست میگی حیف که الان تازه مینا را کردم وگر نه میرفتیم دوتایی میکردیمش گفتم حالا وقت زیاد هست دیگه کم کم رسیدیم به مقصد و من شماره حمید را ازش گرفتم و گفتم اگه جور شد منم سهیلا را بیارم و یه سکس حسابی بکنیم گفت باشه و خداحافظی کرد و رفت منم سریع رفتم خونه و تا در باز کردم رفتم تو خونه شروع کردم به مالیدن سهیلا گفت چته از قحطی در اومدی منم جریانو براش تعریف کردم و اونم گفت حالا با کی میخوای بری گفتم با سهیلا جونم گفت بیخود من نمیام مگه من جنده ام که برم به یکی دیگه بدم و بد جوری زد تو ذوق من و با حالت قهر رفت شب حمید به من پیام داد که برای کی تو آماده هستی من به مینا گفتم و ما آماده عملیات هستیم من گفتم حالا خبرت میکنم و رفتم پیش سهیلا و پیامو بهش نشون دادم و گفتم بیا بریم خوبه یه تنوعی هست و بعدشم اون قرار نیست بفهمه ما زنو شوهریم و اونم قرار نیست تو رو بکنه هرکی با یار خودشه فقط برای هیجانش پیش هم سکس میکنیم و ازین دست کسشعرها براش گفتم و راضیش کردم و یه پیام دادم به حمید و گفتم فردا شب خوبه دیدیم پیام داد به به فردا شب شب جمعه هست چه شب مبارکی بهت آدرس میدم بیاین خونه من و اونجا همو میبینیم من گفتم نه اطراف شهر یه ویلا یا باغ کرایه میکنیم و شام میگیریم میریم اونجا راحت تریم حمید جواب داد نه بابا من خونه مجردی دارم بیا میریم خونه من حالا شامم با تو باشه من هم قبول کردم و فردا شب حدودا ساعت 8شام گرفتم و با سهیلا رفتیم به آدرسی که حمید داده بود تا رسیدم نزدیک خونه زنگش زدم گفتم ما رسیدیم بیا دم در اونم اومد و راهنمایمون کرد تو خونه تا وارد شدیم دیدم به به مینا با یه شرت و سوتین اومد به استقبالمون من که در جا راست کردم ولی ضایع بازی در نیوردم و نشستیم روی مبل و یه کم صحبت کردیم و رفتیم برای شام بعد از جمع کردن میز شام یه دست ورق بازی کردیم ولی سهیلا همش ساکت بود که حمید بهش گفت سهیلا جون چرا اینقدر ساکتی بهت نمیاد خجالتی باش ببین امین داره با چشماش مینا را میخوره تو هم بیا تو دور که سهیلا گفت باشه بعد از پاسور بازی من حمید را به بهانه سیگار کشیدم تو بالکن و بهش گفتم من سهیلا را به زور اوردم و زیاد راغب به این کار نیست چیکار کنم که حمید گفت من درستش مینم و رفتیم تو سالن حمید گفت وقت وقته فیلمه و فلش گذاشت تو تلوزیون و نور سالنم کم کرد و نستیم به فیلم دیدین فیلمه صحنه زیاد داشت و من دیدیم که حمید و مینا دارن همو میمالن زدم به پای سهیلا و گفتم بچه ها مشغول شدن منم میخوام و شروع کردم به مالیدن سینه های سهیلا وازش لب میگرفتم سهیلا مشغول مالیدن کیر من شد .من و سهیلا تو حال خودمون بودیم که یهو همه جا روشن شد دیدم حمید برقا را روشن کرد و گفت ببینم داشتین دور از چشم ما چیکار میکردین من گفتم هیچی بابا داشتم سهیلا جونو ماساژ میدادم حمید گفت ماساژ دادن که تو تاریکی فایده نداره از رو لباس که دیگه اصلا فایده نداره بابا راحت باشین ببینیدمثل منو و مینا و شلوار و شرتو خودشو کشید پاین و رفت جلو صورت مینا ایستاد و مینا شروع کرد به ساک زدن برا حمید سهیلا هم که کیر حمیدو دید آب از دهنش راه افتاد و هوس کیر کرد به من گفت لخت شو منم اطاعت امر کردمو سریع لخت شدم و شروع کرد برای من ساک زدن طوری ساک میزد که گفتم الان جونم از تو کیرم در میاد یکم دیگه که کیرمو خورد بلندش کردمو روبروی خودم وایساد و شروع کردیم به لب بازی همین جوری که داشتم لباشو میخوردم دکمه لباسشو باز کردم و پیراهنشو در آوردم من فکر کردم حالا مقاومت میکنه دیدم که نه خودشم کمکم کرد بعدش رفتم سراغه شلوارش اونم در اوردم حالا سهیلا با یه شرتو سوتین جلوم بود و اصلا اهمیتی نمیداد که به غیر من دو نفر دیگه اونجان منم دوباره شروع کردم به لب گرفتن تو همین حین حمید و مینا هم اومدن پیش ما و حمید رفت پشت سهیلا و چسبید بهش و پشت گردن سهیلا را میخورد سهیلا حالا بین دوکیر بود کیرمنو با دست راستش گرفته بود و کیر حمیدم با دست چپش میمالید و داشت حال میکرد منم دیدم مینا پیش من وایساده که شروع کردم سینه هاشومالوندن که حمید گفت بریم تو اتاق سر پا که نمیشه و چهار نفری رفتیم تو اتاق خواب رو تخت زنها نشتن لب تختو ما هم جلو ایستادیم و مینا کیرمنو میخورد و سهیلا هم کیر حمیدو من که دیگه طاقت نیووردمو همون جا آبم اومد از دهن مینا کشیدم بیرونو آبم را ریختم رو سینه هاش مینا گفت همین به این زودی آبت اومد گفتم نگران نباش دوباره بلد میشه از کنار تخت دستمال برداشت و آبم را پاک کرد منم هولش دادم رو تختو افتادم رو کسشو شروع کردم به خوردن وای که چه حالی داشتم میکردم ازون طرف هم سهیلا داشت حال میکرد اونم با یه کیری غیر از کیرمن داشت مثل بنز کس میداد تا نیم ساعتی همش پوزیشن عوض کردیم و حالشو بردیمو بعدش دیگه نا نداشتیم هر کدوممون تو بغل یکی گرفتیم خوابیدیم تا فردا صبح حالا اگه دوست داشتین بقیه ماجرا را تو یه داستان دیگه براتون بنویسم
داستان سکس گروهی در حد لالیگا اون روز صبح وقتی از خواب بیدار شدیم…
داستان بردگی برای زن داییم و خواهرش سلام وقتتون بخیر این داستان من صددرصد…
داستان سکس با شیمیل کرج سلام دوستان من سینا هستم و اولین بارمه داستان…
داستان بردگی یا جندگی؟ چند ترمی بود که میخواستم برم از دانشگاه گواهی اشتغال…
داستان سکسی تجاوز به من جلوی شوهرم سلام. من ندا هستم ۵۱ ساله. این…
داستان کون دادنم به مرد همسایه سلام این داستان برمیگرده به چند سال قبل…