سکس گروهی

داستان سکس با نفر سوم

داستان سکس با نفر سوم

 

سلام اسم من آرش هست و اسم خانمم مژگان چند وقتی بود تو سایت شهوانی داستان های سکسی میخوندم بعد چند وقتی قشنگ میرفتم تو حس و فکر میکردم خودم جای شخصیت های داستان هستم و وقتی ما مژگان سکس میکردم همش یاد اون داستانها میفتادم و به مژگان در مورد این داستانها گفتم که اصلا استقبال نکرد و بهش گفتم چی میشد ماهم یه بار فانتزی ضربدری یا تری سام رو انجام بدیم که از کوره در رفت و کلی بد و بیراه بهم گفت ولی من بازم از فکرم بیرون نمیرفت و تو سکس بهش میگفتم در مورد نفرسوم مرد یا زن یا ضربدری که بعد یه چندوقتی تو سکس بهش گفتم الان اگه یه مرد خوش هیکل اینجا بود چه حالی میکردی چون میدونستم از مردهای بدنساز خوشش میاد دیدم هیچی نگفت و فهمیدم همچی بدش هم نمیاد دیگه کارم یه چندوقتی همین صحبت ها شده بود تو سکس در ضمن این رو هم بگم که من علاقه به ضربدری داشتم چون اینجوری دونفری مون حسابی حال میکردیم ولی چون دیدم همش مخالفت میکنه گفتم بزار اول با نفر سوم اکی کنمش بعدش پیشنهاد رابطه ضربدری بهش میدم خلاصه دیگه جوری شده بود که لذت بیشتر میبرد وقتی این حرفهارو میزدم تو سکس که یه بار بعد سکس بهش گفتم تو آسمونها پرواز میکنی وقتی از مردبدنساز میگم تو سکس که خندید گفتم دوستداری یکی رو پیدا کنم که باز ناراحت شد و گفت نه فقط در همین حد کافیه پرو نشو دیگه که هیچی نگفتم و یادم اومد که علاقه به ماساژ هم داره رفتم تو سایت بعد کلی جستجو یکی رو پیدا کردم که هم ماساژور بود هم هیکل توپی داشت هم چهره زیبایی داشت خیلی خوشم اومد ازش گفتم این همونی هست که دنبالش میگشتم جریان مژگان رو تعریف کردم براش و گفتم دارم راضیش میکنم که گفت اوکی من در خدمتم چندتا عکس هم از مژگان براش تو تلگرام فرستادم که خیلی خوشش اومد شب موقعه سکس وقتی تو اوج شهوت بود بهش گفتم مژگان یکی رو پیدا کردم با این مشخصات گفت باز شروع کردی گفتم همچی تمومه همینجوری هم تند تند تلمپ میزدم تو ناناز خوشکلش که با یه جیغ ارضا شد منم همزمان باهاش ارضا شدم بعدش رفتم گوشیم روبرداشتم گفتم میخوای عکس هاش رو ببینی یه لبخندی زد گفت حالا بده ببینم که منم عکسهاش رو نشونش دادم حسابی خوشش اومد و گوشی رو گذاشت کنار گفت اره خوبه ولی تو واقعا مشکل نداری با این قضیه گفتم نه چرا مشکل یه تنوعی تو سکسمون میشه گفت باشه ولی من قبلش باید طرف رو از نزدیک ببینم اگه خوشم اومد اشکال نداره به امیر تو تلگرام خبر دادم و گفت باشه شب میام دنبالتون بریم بیرون شام مهمون من و اونجا بیشتر باهم آشنا بشیم منم اکی دادم به مژگان گفتم برای شب باهاش قرار گذاشتم شب موقعه حاضر شدن گفت آرش من استرس دارم گفتم طبیعیه عشقم چون اولین بارمونه منم استرس دارم خلاصه حاضر شد و رفتیم دوتا کوچه پایین تر بهش پیام دادم بیا ما سرقرار هستیم که دیدم با پژو مشکی جلومون ترمز زد و رفتیم دوتایی عقب نشستیم و یه شاخه گل رز داد به مژگان و گفت تقدیم شما بانو خیلی متشخص و جنتلمن بود راه افتاد و رفتیم به یک رستوران شیک که واقعا یه شب خوبی رو اونجا داشتیم تو اولین آشنایی مون بعداز اینکه مارو رسوند ازش شماره گرفتم و گفتم باهات تماس میگیرم امیرجان وقتی رسیدیم خونه به مژگان گفتم چطور بود که چشماش رو گرفت گفت پسندیدم که منم پریدم بغلش و یه لب حسابی ازش گرفتم به امیر پیام دادم برنامه اش رو بچین برای فرداشب بعدش به مژگان گفتم خودت رو برای فرداشب آماده کن بانو که دوتایی زدیم زیرخنده فرداشب فرا رسید و اومد دنبالمون رفتیم خونش چه خانه لاکچری بود رفتیم نشستیم که امیر گفت اینجا راحت باشید خونه خودتونه و به مژگان گفت لباساتون رو برید تو اتاق خواب در بیارید و راحت باشید که مژگان به من نگاه کرد گفتم اره عزیزم راحت باش رفت با یه دامن کوتاه و یه تاپ خوشکل اومد بیرون از اتاق که من خودم راست کردم از دیدنش وای به حال امیر خخخخ که امیر با چرب زبونی شروع کرد به تعریف کردن و گفت اهل مشروب هستید گفتیم اره بدمون نمیاد نشستیم به مشروب خوردن حسابی مست شدیم و دیگه مژگان خجالت گذاشته بود کنار و یخش باز شده بود که امیر گفت نظرتون چیه بریم اتاق خواب که مژگان حسابی قرمز شد صورتش از خجالت که من گفتم اشکال نداره الان حالمون حسابی خوشه با خوردن مشروب بریم یکم شیطونی کنیم و رفتیم تو اتاق که امیر یه نورلایت تو اتاق روشن کرد و یه آهنگ رمانتیک هم گذاشت واقعا رویایی شده بود فضای اتاق و گفت الان یه ماساژ ریلکسی هم میدم بهتون حالتون حسابی خوب بشه که من لباسام رو در آوردم و به شکم خوابیدم روی تخت که بعد ریخت روغن روی پشتم یه ماساژ توپ من رو داد و ازش تشکر کردم و به مژگان گفت عزیزم حالا نوبت شماست بخواب ماساژت بدم حال بیاد بدنت که بازم مژگان با کلی خجالت دامن و تاپش رو درآورد و خوابید روی تخت و امیر شروع کرد به ماساژ دادن و بعد یکم ماساژ سوتینش رو باز کرد و گفت ببخشید چون نمیخوام روغنی بشه و مژگان هم هیچی نگفت شروع کرد به ماساژ دادن واقعا کار بلد بود بعد مدتی دیدم مژگان چشماش رو بسته و لباش رو گاز میگیره که به امیر چشمک زدم گفتم وقتشه که کم شروع کرد به ماساژ باسن و لای پاهاش و گفت با اجازه شورتون رو هم در میارم تا چرب نشه همینجور که درش آورد دیدم شورتش خیسه خیسه و امیر به من نشون داد و یه لبخندی هم زد و شروع کرد به مالوندن کس و کون مژگان و حسابی داشت لذت میبرد که گفت برگردید نوبت جلوست و بعدش شروع کرد به ماساژش و خودش رو جوری تنظیم کرده بود که کیرش به صورت مژگان میخورد کارش رو بلد بود دهن سرویس و همزمان کوسش روماساژ میداد که مژگان چشماش رو باز نمیکرد و دائم لباش رو گاز میگرفت که امیر شورتش رو درآورد و میمالید روی لبهای مژگان که اونم شروع کرد به خوردن کیر امیر یه حال عجیبی داشتم که به فانتزیم رسیدم و بالاخره عملیش کردم بعد از کلی خوردن امیر رفت سراغ خوردن کوسش منم اومدم کیرم رو گرفتم جلوی صورت مژگان و اونم شروع کرد به خوردن چه خوردنی تا حالا اینجوری نخورده بود برام تا ته حلقش کیرم رومیکرد تو دهنش واقعا محشر بود و خلاصه به پوزیشنهای مختلفی سکس کردیم که واقعا بهترین سکس زندگی مون بود و چندماهی با امیر رابطه داشتیم که به مژگان پیشنهاد ضربدری دادم و گفتم دیگه مخالفت نکن ببین امیر رو برات اکی کردم و حسابی حال کردی که خندید و گفت باشه وقت جبران کردن منه خخخخ و شروع کردم به دنبال پیدا کردن زوج تو سایت شهوانی که بلاخره یه زوج خوبی پیدا کردم که به سلیقه ما جور بود و اون اولین ضربدری مون بود و خیلی خوش گذشت و تصمیم گرفتیم دیگه دنبال تری سام نباشیم و دنبال زوج های خوب برای رفت و آمد و خوشگذرونی و رابطه ضربدری باشیم و با امیر هم دیگه کات کردیم و دیگه شروع شد رابطه های ضربدری مون و تاحالا با پنج تا زوج خوب اوکی شدیم ولی هیچ وقت لذتش به اون لذت اولین سکس مون با امیر بهمون حال نداد چون واقعاً تو ابرها بودیم چون تابحال همچین لذتی رو تجربه نکرده بودیم و این رو هم بگم رابطه مون روز به روز عاشقانه تر میشه چون درکنار هم لذت میبریم و زندگی برامون قشنگ تر شده چون واقعاً تو هرکاری تنوع لازمه ببخشید که خیلی طولانی شد چون میخواستم تاجایی که میتونم با جزییات بگم براتون . موفق و پیروز باشید.

alvand

Recent Posts

داستان سکس گروهی در حد لالیگا

داستان سکس گروهی در حد لالیگا   اون روز صبح وقتی از خواب بیدار شدیم…

3 هفته ago

داستان بردگی برای زن داییم و خواهرش

داستان بردگی برای زن داییم و خواهرش   سلام وقتتون بخیر این داستان من صددرصد…

3 هفته ago

داستان سکس با شیمیل کرج

داستان سکس با شیمیل کرج   سلام دوستان من سینا هستم و اولین بارمه داستان…

3 هفته ago

داستان بردگی یا جندگی؟

داستان بردگی یا جندگی؟   چند ترمی بود که میخواستم برم از دانشگاه گواهی اشتغال…

3 هفته ago

داستان سکسی تجاوز به من جلوی شوهرم

داستان سکسی تجاوز به من جلوی شوهرم   سلام. من ندا هستم ۵۱ ساله. این…

3 هفته ago

داستان کون دادنم به مرد همسایه

داستان کون دادنم به مرد همسایه   سلام این داستان برمیگرده به چند سال قبل…

3 هفته ago