20 ساله بودم عروس شدم شوهرم خیلی پولدار بود خیلی برام خرج می کرد خیلی هم حشری بودهرشب کس می خواست منم میدادم همیشه هم آبشو میریخت تو کسم . دوسال گذشت ولی حامله نشدم دکتر های زیادی رفتیم از آخر گفتند تو حامله نمیشی یه مدتی صبر کرد یه شب گفت یه پیشنهادی بدم گفتم بگو گفت دوستم چند ساله زن داره ولی زنش حامله نمیشه دکترا گفتند مشکل از دوستم هست گفتم خوب گفت با دوستم صحبت کردیم چند شب با زنش بیاد اینجا من کس زن اونو بکنم تا حامله بشه تو هم که حامله نمیشی به دوستم کس بده اول راضی نمیشدم بعد قبول کردم شب اول هنوز شوهرم نیامده بود دیدم زنگ می زنند زن دوستم بود اومد بالا گفتم چرا تنها گفت شوهرم چند دقه دیگه میاد چند دقیقه گذشت دیدم زنه لباساشو در آورد لخت شد و نشست رو مبل کنار من به من گفت پاشو تو هم لخت شو کنار هم بشینیم تا مردا تحریک بشن یه کم خجالت کشیدم ولی بلند شدم لخت شدم کنارش نشستم چند دقیقه بعد شوهرم کلید انداخت دررو باز کرد اومد تو دوستش هم پشت سرش اومد وقتی دوتایی مونو دیدند شوکه شدند از روی مبل بلند شدیم دوست شوهرم اومد طرف من منو بغل کرد و شروع کرد به بوسیدن و مالیدن شوهر من هم زن اونو تو بغلش گرفت و شروع کردند بعد چهار تایی رفتیم تو اتاق خواب من یه طرف تخت خوابیدم دوستش اومد بالام اون هم یه طرف دیگه شوهرم رفت بالاش یک ساعتی میمالیدن و می کردن و استراحت میکردن دفه آخر که شوهرم داشت کس منو می کرد نتونست کنترل کنه آبشو ریخت تو کسم دوستش گفت چرا ریختی تو کس زنت قرار بود بریزی تو کس زن من شوهرم گفت اشکالی نداره این دفه میریزم تو کس زن تو خندیدن و دوستش اومد رومن شروع کرد محکم زدن اینقدر خوشم اومده بود که بلند بلند اخ و اوف میکردم اونم محکم تر می زد آبشو خالی کرد تو کسم افتاد یه کنا ر دیگه حال حرف زدن هم نداشت یه کم گذشت شوهرم رفت وسط پای زنه پاهاشو داد بالا شروع کرد به کردن گفتم یه دقه صبر کن رفتم توحموم کسمو تمیز شستم اومدم بالاسرشون کسمو دادم تو دهن شوهرم اونم کس منو میخوردد کس اونو محکم میکرد چون یه دفه ابش اومده بود خیلی طول کشید تا آبش اومد همونطور کیرش تو کس اون بود افتاد بالاش من اومدم بلند بشم همین که خم شدم که بلند بشم دوستش خستگی گرفته بود پشت سر من ایستاده بود تا شوهرم کارش تموم بشه یه دفه دیدم انگشتشو خیس کرده فشار داد تو سوراخ کونم منم دردم اومد ولی همینطور خم موندم سریع کرم زد سوراخ کونمو چرب کرد سر کیرشو گذاشت جلوی سوراخ کونم فشار داد رفت توش از جلو سینه هامو گرفته بود از عقب هم تلمبه میز یه دفه ابشو ریخت تو کونم چهارتایی رفتیم حموم 3 ماه کارمون همین بود یا ما میرفتیم خونه اونا یا اونا میومدن خونه ما بعد از سه ماه زنه از شوهر من حامله شد چهرماهه شد که دوست شوهرم پیشنهاد داد زنش با شوهرم ازدواج کنه اونم با من قبول کردیم از دوستش خیلی خوشم اومده بود الان هم که با دوستش ازدواج کردم دوسه هفته ای یه بار میاد خونه من جلوی شوهر جدیدم میریم اتاق خواب یه شکم سیر منو میکنه ولی زنش به شوهر من کس نمیده میگه برا بچه ام خوب نیست.
داستان سکس گروهی در حد لالیگا اون روز صبح وقتی از خواب بیدار شدیم…
داستان بردگی برای زن داییم و خواهرش سلام وقتتون بخیر این داستان من صددرصد…
داستان سکس با شیمیل کرج سلام دوستان من سینا هستم و اولین بارمه داستان…
داستان بردگی یا جندگی؟ چند ترمی بود که میخواستم برم از دانشگاه گواهی اشتغال…
داستان سکسی تجاوز به من جلوی شوهرم سلام. من ندا هستم ۵۱ ساله. این…
داستان کون دادنم به مرد همسایه سلام این داستان برمیگرده به چند سال قبل…