اون روز صبح وقتی از خواب بیدار شدیم دیدم هنوز اثر دارو وجود داره حتی بعد پنج بار سکسی که با ندا داشتم
آخه اصرار یه بار دیگه باهاش سکس داشته باشم اما من فقط با مالیدن سینه و خوردن کسش ارضاش کردم و کل مسیر تهران به تبریز دستم لای پای ندا بود و براش میمالیدم بنده خدا میگفت تا به حال این مدلی نشده بودم نمیدونست همش زیر سر منه
نزدیک تبریز بودیم که خوابش گرفت ولی باهاش اتمام حجت کردم که فعلا تعطیله
نزدیک ظهر بود که رسیدیم تبریز پیش خانواده ، خدا رو شکر دیگه اثر دارو از بین رفته بود و ندا هم یکم بی حال بود گفت تو راه یه ذره تب و لرز کرده و به خاطر همین دیشب تبریز موندیم ، مادر گفت خوب کار کردید
خلاصه اون روز و چند روزی که مرند بودیم دیگه سکس نکردیم ولی من گه گاهی یه شیطنت هایی میکردم مثلا جایی تنها میشدیم بهش میچسبیدم و …. ولی سکس نداشتیم بعد از یه هفته برگشتیم اما اینبار ماشین من پر بود و کاری نمیشد بکنیم
چند روز بعد از این ماجرا یه روز اومدم خونه دیدم ندا تنها تو اتاقش خوابه
منم دیدم فرصت خوبیه برای سکس رفتم سراغ باقیه خونه تا ببینم کسی هست یا نه دیدم خونه خالیه در خونه رو قفل کردم و بعد رفتم تو اتاق ندا لخت شدم رفتم کنار ندا رو تخت خوابیدم از پشت دستم را دور کمرش حلقه کردم شروع کردم با سینه هاش بازی کردن و خوردن لاله گوشش که یهو ندا از جا پرید اولش جا خورد و ترسید بعد گفت این چه کاریه میکنی امیر ، یهو مامان میاد
منم گفتم کسی خونه نیست و تنها هستیم
ولی ندا باز هم امتناع میکرد میگفت تو سفر هم دست خودش نبوده و حالش بد بوده
از من اصرار و از اون انکار
آخر با کلی اصرار قبول کرد ولی به شرط اینکه برای اخرین بار باشه قبول کرد
شروع کردم به لخت کردنش و خوردن سینه و اون کس قشنگش یه ذره اکراه داشت به سکس اما وقتی کسش را میخوردم دیگه تو حال خودش نبود و مدام می گفت امیر جون جرم بده ، اون کیرت رو بکن تو کونم
بعد از چند دقیقه خوردن کسش ارضا شد منم برعکسش کردم با روغن خراطین دوباره کون خوش فرمش را چرب کردم ولی این بار لیدوکایین نزدم تا کیرم را فرو کردم شروع کرد به جیغ زدن و گریه کردن منم توجه نمیکردم چون میخواستم هم تنبیه بشه هم عادت کنه به درد ، چون قرار بود این کون را برای همیشه بکنم بعد از چند دقیقه ارضا شدم آبم رو هم خالی کردم تو کونش
بعد از ارضا شدنم با عصبانیت لباس هاشو برداشت و رفت حموم تا چند روز با من سنگین بود ولی بعد از چند روز دوباره عادی شد ولی تا چند وقت هر بار بهش میگفتم من دیگه نیستم منم گفتم اینبار اگه تو سکس بخواهی منم مثل خودت میشم و سکس نمیکنم باهات
تا اینکه بعد چند وقت یه نقشه توپ کشیدم براش خواهرش من پریسا اومده بود خونمون اونم خیلی خوشگله و دست کمی از ندا نداره قدش نسبتا متوسطه هیکل نسبتا چاق و تپلی داره روناش از من بزرگتره سینه هاش از ندا بزرگتره کلا خیلی خوشگله
دیدم پریسا اومده خونمون سریعا رفتم تو فکر نقشه ام گفتم الان بهترین موقعیت هستش رفتم پیش این دو تا و گفتم من دارم برای فردا میرم تبریز برای کار اگه دوست داشته باشن میتونن بیان باهام پریسا تا حرفم تموم نشده بود موافقت خودش اعلام کرد و گفت اگه ندا بیاد منم میتونم بیام ولی اگه نیاد نمیشه ندا یکم میترسید که من بخوام کاری بکنم باهاش اولش مخالفت کرد ولی پریسا خیلی بهش کلید کرد تا راضی شد
پریسا تا دید ندا راضی شده سریع رفت وسایلش را جمع کنه و بیاد خلاصه فردا ساعت نه بود که آماده شدیم برای رفتن هنوز از شهر بیرون نزده بودیم که من پیشنهاد آبمیوه دادم
ندا آب انبه سفارش داد و پریسا هویج بستنی خودم هم معجون خریدم در یه فرصت مناسب قطره را تو جفت اب میوه ها ریختم و اونا هم تا تهش خوردن راه افتادیم نزدیکای تبریز دیدم قطره داره اثر میکنه ندا اون پشت داره به خودش یواشکی ور میره و پریسا هم عرق کرده روش نمیشه کاری بکنه هی میگه گرم هست خلاصه تا رسیدیم تبریز سریع رفتیم خونه مادریشون اونا رو گذاشتم و گفتم میرم تا کارم را انجام بدم بیام
ولی میدونستم که نمیتونن جلوی خودشون رو بگیرن سه قطره زیاد نبود ولی جفتشون مست بودن سریع رفتم با کلی خوراکی و برگشتم
خوب میدونستم الان باید با یه صحنه ناب رو به رو بشم برای همین دوربین گوشیم رو روشن کردم تا بتونم بعدا از فیلمی که میگیرم برای راضی کردن جفت شون استفاده کنم اما کاملا غافلگیر شدم
من نیم ساعت نشده بود که از خونه رفته بودم بیرون ولی تا رفتم تو اتاق دیدم جفت شون لخت مادر زاد هستن ندا داره کس پریسا رو میخوره و پریسا هم داره برای یه مرد غریبه ساک میزد تا منو دیدن جا خوردن سریع دویدم سمت اون یارو و انداختمش زیر چک و لقد یارو هم فقط شلوارش را کشید و تونست خودش رو نجات بده
پریسا و ندا جا خورده بودن
نمیدونستن چیکار کنن فقط سرشون رو انداخته بودن پایین به پریسا گفتم بره تو اتاقش فعلا با ندا کار دارم تا پریسا رفت گفتم ندا خانم شما که میگفتی من از سکس خوشم نمیاد حالا باید بیام از زیر کیر مردم درت بیارم
ندا زد زیر گریه و گفت امیر همش تقصیر این پریسا هست من و پریسا حالمون خوب نبود ولی قرار شد دوتایی باهم سکس کنیم نمیدونم چجوری این یارو رو آورد تو خونه از کجا گیرش آورد
گفتم الان حالتو خوب میکنم اما اینجا باش تا صدات کنم رفتم تو اتاق دیدم پریسا داره به خودش ور میره تا منو دید سرشو انداخت پایین گفتم این یارو کی بود آورده بودی گفت به خدا دست خودمون نبود اخه خیلی حالشون بده نمیدونم چرا اینقدر شهوتم زده بالا وگرنه من دختر خوبی هستم با هیچ مرد و پسری رابطه نداشتم
ندا را صدا زدم اومد تو اتاق گفتم اینبار را ندید میگیرم اما یه شرط داره اونم اینه که از این بعد هر چی گفتم بدون چون چرا بپذیرید اونا هم گفتن چشم هر چی تو بگی و این آغازی بود برای گاییدن پریسا و ندا
بهشون گفتم الان هم میام کمکتون میکنم شهوت تون کم بشه فعلا تا بر میگردم یکم همو ارضا کنید تا بیام
رفتم تو اتاق بغل یه ذره لیدوکایین ریختم تو کاندوم و کشیدم به سر کیرم برگشتم تو اتاق اما قبل شروع دوربین گوشیم رو روشن کردم و گوشه اتاق گذاشتم
یه ذره روغن خراطین ریختم رو کون ندا و شروع کردم به مالش در همون حالت پریسا شروع کرد به خوردن بعد چند دقیقه گفتم قنبل کنه کون ندا رو ماساژ بده یه ذره روغن به کون پریسا زدم بعد یه ذره ماساژ بهش گفتم باید روی تخت دولا بشه و بعد به مینا گفتم روی پریسا دولا بشه بعد با کمر بند جفت شون را به هم بستم تا نتونن فرار کنن اول سر کیرم رو کردم تو کون ندا اما اون یه ذره عادت داشت پس زیاد تقلا نکرد بعد چند تا تکون در آوردم و دم سوراخ پریسا میزون کردم ، بنده خدا خبر نداشت تا فرو کردم شروع کرد به گریه کردن ولی من بیشتر تحریک میشدم یه چند تا تلمبه به پریسا چند تا به ندا
تا یه ذره گریه پریسا کم میشد دوباره شروع میکردم ولی دیگه درد به لذت تبدیل شده براشون منم که با لیدوکایینی که زده بودم ارضا شدن تو کارم نبود فقط میخواستم کون این دو تا رو پاره کنم
ندا رو به خاطر کلاسی برام گذاشته بود و پریسا رو برای اون بنده خدایی که آورده بود
بعد از نیم ساعت از هم بازشون کردم تا پوزیشن را عوض کنم
خودم رو تخت خوابیدم و گفتم ندا بیا بشین روش و مثل اون بار خودت بالا پایین کن و به پریسا گفتم شهوتش زده بود بالا و من کمکت کردم دامادتون بهتر از اون مرتیکه غریبه هست دیدم دوباره سرشو انداخت پایین
ندا مثل حرفه ای ها داشت بالا پایین میکرد پریسا را صداش کردم و گفتم بیاد رو سینه من و با ندا لب گیری کنن و منم بتونم با کسش بازی کنم بعد از یه ربع ندا ارضا شد به پریسا گفتم نوبت تو هست
پریسا اومد جاشو با ندا عوض کرد ولی قرار نبود به این زودی ارضا بشم بعد از چند دقیقه پریسا تو حال خودش نبود محکم با کس نشست رو کیر من و گفت میخوام جر بخورم
من دیر فهمیدم که کار از کار گذشته بود نتونستم مانعش بشم تا آخر رفت تو یه جیغ کوتاه زد روی من دراز کشید گفتم پریسا چرا اینکارو کردی گفت میخوام تا آخر عمر با تو باشم به زور بلندش کردم و با یه پوزیشن دیگه شروع کردم سریع ارضا شد ولی من بیخیال نمیشدم و تلمبه میزدم تا از حال رفت
دوباره رفتم سراغ ندا ولی ندا هم گفت منم دلم میخواد جرم بدی اپ نتونستم بهش گفتم پس خودت اینکارو بکن خوابیدم روی تخت و خودش مثل پریسا نشست رو کیرم و بالا و پایین میکرد ندا هم مثل پریسا بعد نیم ساعت از حال رفت ولی من باز هم ارضا نشده بودم اخه کلا بی حس شده بود و قرار نبود به این راحتی ارضا بشم اون روز تا شب تو اتاق انواع پوزیشن ها رو روی پریسا و ندا اجرا کردم تا بالاخره ارضا شدم و ناگهان یه زن هیکلی گشت ارشادی پیداش شد و گفت: شماها چه نسبتی باهم دارین؟؟ تا ندا و پریسا اومدن جواب بدن زنه مهلت نداد و اسلحه درآورد و هر دوشونو کشت. خواست منم سقط کنه که قطره رو پرت کردم سمتش و چند قطره پاشید روش و اسلحه رو انداخت زمین و زانو زد و گفت: زَوَّجتُکَ نَفسی عَلَی المَهرِ المَعلوم فِی المُدَّةِ المَعلومَه من هم گفتم: قَبِلتُ
مهریه رو روی اپن گذاشتم بعد گفت بریم تو اتاق.
اتاق و تخت و مکان خیلی تمیز و آماده با رنگ قرمز برای سکس بود و فضا خوب بود.
لباسام همه روی به جز شورت درآوردم و رفتم روی تخت، اون هم که اسمش نسرین بود لباساش رو درآورد به جز شورت و دامن کوچیکش و آمد روی تخت.
شروع کرد کیرم رو مالش داد و تحریکش کرد من هم سینه شو می خوردم که به نظرم مزه ی بدی می داد 😂
بعدش شورتم رو درآوردم و نسرین برام کاندوم گذاشت اون هم شورتش رو درآورد و مایع روان کننده تو کصش ریخت و بعد کیرم رو اول کصش گذاشت و من هم تا آخر تو کصش کردم و چند بار تلمبه زدم که چون سکس اولم بود خیلی سریع آبم آمد و خیلی هم چیزی حس نکردم . اما لذت بخش بود. همون چند لحظه
با خودم گفتم احتمالا دفعه های بعدی بهتر میشه که همین طور هم شد
داستان سکس گروهی در حد لالیگا اون روز صبح وقتی از خواب بیدار شدیم…
داستان بردگی برای زن داییم و خواهرش سلام وقتتون بخیر این داستان من صددرصد…
داستان سکس با شیمیل کرج سلام دوستان من سینا هستم و اولین بارمه داستان…
داستان بردگی یا جندگی؟ چند ترمی بود که میخواستم برم از دانشگاه گواهی اشتغال…
داستان سکسی تجاوز به من جلوی شوهرم سلام. من ندا هستم ۵۱ ساله. این…
داستان کون دادنم به مرد همسایه سلام این داستان برمیگرده به چند سال قبل…