داستان پارتی که به سکس گروهی تبدیل شد

داستان پارتی که به سکس گروهی تبدیل شد

 

سلام شاید باورتون بشه شایدم نشه ولی یکی باید اونقدر بیکار باشه که از خودش قصه در بیاره.بریم سر ماجرا اولش بگم ک من از اول عاشق فانتزیای مختلف بودم اسمم دانیال ۲۷سالمه همیشه تو سکس از فانتزی حرف میزنم با زنم اونم حشری میشه از زنم بگم مائده۲۴سالشه کاملا اندام توپری داره تو گروه های بیغیرتی چت با مردای متاهل هر وقت عکس زنامون تبادل میکنیم ابشون واسه مائده میاد.بریم سر ماجرا یروزی باجناقم زنگ زد گف پاشین بیاین خونمون منم گفتم با مائده حرف بزنم خبر بدم زنگ زدم گف زود بیا خونه ب خودت برس تا بریم منم گفتم چرا گف بریم خونه اونا از اونجا ی پارتی هس بریم اونجا اولش مخالفت کردم بعد فهمیدم همه زوجن منم بدم نمیومد زنارو دید بزنم مردا هم زنم خلاصه حاضر شدیم رفتیم رسیدیم خونه باجناقم اونجا مائده خواهرش نازی تو اتاق رفتن تا حاضر بشن من باجناقم یکم حرف زدیم ک فهمیدم دو تا از دوستاش با زناشون میان قبلا هم چن باری باهاشون جمع شده بودیم.زنای عالی داشتن یکم بعد از اتاق زنامون اومدن چ جنده ای شده بود زن من بعد ک خواهر زنم دیدم کیرم شق شد خیلی لباساش باز بود ب باجناقم گفتم حرفی نداری اونم گف بگمم حرفم گوش نمیکنه وقتم نداریم اونجام دفعه قبل ک رفته بودیم همه همینطور بودن خلاصه راه افتادیم من نرفته حشری شده بودم چ پاهایی دارن این دو خواهر اووف بعد از نیم ساعت رسیدیم ب یک باغی کنار شهر اولش ک در زدیم باز نمیکردن یکم وایسادیم دوستای باجناق هم رسیدن زنگ زدن اومدن در باز کردن در ک باز شد اینگار وارد قصر شده بودیم از بیرون حلبی اباد از داخل قصر بود ی مکان خیلی زیبا من پیاده خودم رفتم تو حیاط اونام ماشین پارک کردن پیاده شدن با دوستای باجناقم سلام احوالپرسی کردیم وقتی زن یکی از دوستاش دیدم دیگ خیلی حشره شدم لیلا ی دامن کوتاه تا بالای زانوش ی کفش پاشنه بلند از بالا هم ی کاپشن ک توی سالن باید میدیدمش انگار هر کی اومده بود مثل من دوست داشت زنش دید بزنن وارد سالن شدیم چ سر و صدایی بود چ جنده هایی پسرای خوشتیپی هم بودن ما هممون رفتیم سر میزمون نشستیم عرق اوردن از همون پیک اول معلوم بود عرق خوبیه ولی من زیاد نخواستم بخورم ک بعدش نگم غلط کردم کاش نمیخوردم زهر ماری بعد ی ساعت ک همشون مست مست بودن خورده بودن همه پاشدن برقصن منم ک با رقصیدن میونه خوبی ندارم.اول زنا رفتن وسط من دیگ دیدم زن خوب یکی دو تا نیس نگا کنم لذت ببرم ب مائده نگاه میکردم ک چجوری اون کونش بالا پایین میکرد مردا نگاه میکردن من حشری حشری بودم مائده اومد گف بیا برقصیم گفتم حال پاشدن ندارم همه مردا رفتن وسط با زنا قاطی میرقصیدن بمال بمالی شده بود دیدم جمع ما همشون با هم دیگ میرقصن منم نرفته بودم مائده با اونا قاطی شده بود چ بمال بمالی بود اون وسط.چن دیقه گذشته بود ک زن حامد اومد نشست پیش اولش معرفی نکردم اینم زن دوست باجناقم بود سپیده ی آهی کشید گفتم چرا اومدی گف اون وسط نمیدونه کدوم زنی با کفش پاشنه بلند پاش لگد کرده ب حامدم هرچقدر گفته اونم ک مست هیچ نفهمیده زنش چی میگ گفتم ببینم خون مون ک نیومد انتظار نداشتم صندلش برگردوند گف پشت ساقم نمیتونم ببینم اونم ی دامن پوشیده بود ک از زیر لخت لخت بود شبیه ساحلیا دامنش دادم بالا اووف چ ساق تپلی داشت سیاه شده بود منم گفتم میخوای یکم کرم بمالم اونم گف کیف نیووردم ک گفتم بزار ببینم مائده اورده کیف مائده رو باز کردم بود یکم مالیدم ب انگشتم زدم ب پاش اونم ک مست بود یهو گف نمیدونم چرا خوشم میاد بعد باهم خندیدیم باهم نشسته بودیم همه داشتن میرقصیدن دیوونه بازی سپیده ک پاش اینداخته بود رو پاش جلومون میز خوراکی ها بود دیده نمیشد پاهاش یکمی بیرون بود طاقتم تموم شده مچش گرفتم تو دستم وقتی دیدم واکنشی نداره تا پاچش ناز کردم یواش یواش روناش میمالیدم وای ی پای توپر نرم اونم دستش گذاش رو کیرم میمالید ماهم صورتمون رو ب جلو بود تا هیشکی شک نکنه دیدم بابا زنم بغل یکیه خواهر زنم بغل یکی لیلا بغل یکی دیگ همه جا بهم ریخته یکم میگذشت ابم از زیر شلوار اومده بود ک دیجی اونجا وقتی دید وضع خرابه گف وسط خالی کنن همه برن سر میزاشون همه با خنده سرخوشی اومدن من اعصبانی از اینکه پاهای ناز از دستم در رف ب مائده گفتم یدفعه اون وسط میدادی باهمه بودی اونم با پر رویی گف میومدی میرقصیدی بجای چش چرونی منم با ط میرقصیدم ک دیگ جوابش ندادم چون منم حال کرده بودم دو باره نشستن همگی ب پیک زدن ک گفتم بابا چخبرتونه بسه حرف گوش نکرد هیچکس مست مست بودن ساعت دیگ ۳.۴شب بود پاشدیم بریم خونه باجناقم گف همه بیاین بریم خونه ما یکم حرف بزنیم ساعت ۶.۷بریم کله پاچه بخوریم بعدش هرجا خواست بره با هزار مصیبت رفتیم رسیدیم خونه حالا اونجا تاریک بود اونقدرم زن بود چشا عادت کرده تو خونه ک اومدیم هرکی یجا دراز کیشد زنا هم اولین بار بود با اون وضع پیشمون چراغ ک میزد پاهای زنامون میدرخشید همه زن همه دید میزدن خونه باجناقم اینا بغل اشپزخونه ی تراس بزرگ دارن من رفتم اونجا سیگار بکشم یکم نشسته بودم ک دیدم چشم بسته خواهر زنم باجناقم اومدن چ لبی میرفتن یکیش دستش ب کیر بود یکیش ب کون وای امشب دیگ باید مائده رو میکردم یکم نگاشون کردم تو حال خودشون نبودن دیدم هم لخت کردن من سرفه کردم متوجه من شدن اهمیت ندادن مشغول کارشون شدن اووف چ چیزی بود برعکس زنم معلوم بود ذاتا مو نداره رو تنش دس ب کیر بودم دیدم خبری از مائده نیس از کنارشون رفتم تو حال دیدم بله همه رو کارن حامد سپیده مائده رو خوابوندن حامد دستش رو ممی های زنم سپیده داره از رو شورت کس مائده رو لیس میزنه وای اینگار خواب بودم لیلا شوهرش ک عشق بازی گذاشته بودن کنار ی پتو روشون داشتن عقب جلو میکردن من ک دیدم همه چی جوری از عقب پاهای سپیده رو گرفتم ی لحضه ب فکرم اومد شاید کثیف باشن بعدش قیدش زدم انگشتانش کردم دهن یکی یکی لیس زدم وای عاشق اندامش بودم همیشه دیدش میزدم محال بود یروز بخورمش حامد ک دید من پایه کارم زن خودش زد کنار شورت مائده رو کشید پایین حامد ک بدنش ۳برابر من بود انگار از زنش خجالت میکشید مائده رو مثل ی نوزاد بغل کرد برد اتاق وای مگ میشه تو ی خونه ۸۰متری ۴زوج سکس کنن با عجله همه لباسام کندم دامن سپیده رو انداختم رو شکمش رفتم روش گردنش داشتم لیس میزدم چ سکسی خوردنی بود این بشر سفید سفید لباش گرفتم دهنم اونم انگار از حال رفته بود چشاش بسته بدون هیچ حرفی بعضی وقتا فقط اه ارومی زمزمه میکرد کیرم گذاشتم رو کسش بر عکس بدنش کسش تپل نبود با واس مائده فرق داشت ولی داغ ابدار حال نداشتم تلمبه بزنم اروم عقب جلو میکردم فکرمم بیشتر سمت مائده بود ب بهانه کرم ک بهتر عقب جلو کنم رفتم سمت اتاق ک دیدم مائده خانومم چ حالی میکنه اینگار کیر ندیده من کردنی میگه زود باش میسوزه اروم اینا واسه ی غریبه جندگی میکنی یهو فیلمای بیغیرتی یادم افتاد ک برم کسش باز کنم حامد دوباره بکنه توش گفتم بعدن دردسر میشه همین ک هم نبینیم بهتره خواهر زنمم رو کیر داریوش بود لیلا رو کیر باجناقم اونا دیگ ی ضربدری خارجی داشتن من هرچی حشر شهوت اینا داشتم از سپیده اینگار طلبکار بودم اونقدر کسش کردم ک ابم ریختم رو شکمش این اولین باری بود ک با همچین حسی ابم میومد نمیدونم چطور از هوش رفته بودم چشام ک باز کردم دیدم ساعت یک و نیم ظهر مائده با لباس های پوشیده و نپوشیده کنارم خوابه رفتم دستشویی باجناقم زنش تو اتاق خودشون خواب بودن اون یکی ها هم رفته بودن.بعد چند روز فهمیدم همه اونقدر مست بودن مثل من نفهمیده بودن همه چیزای مبهمی از سکس یادشون بود انگار خواب بود امیدوارم خوشتون بیاد.ی چیزیم بگم شاید ضرب تریسام ۹۰درصد زندگی خراب کنن ولی حسش ۱۰۰برابر سکس عادی اگ خوشتون اومده باشه.یه دونه داستان جذاب دیگرو می نویسم دفعه اولم بود دیگ

alvand

Recent Posts

داستان سکسی زن جنده

داستان سکسی زن جنده   سلام اسمم سعید و اسم خانوم فریباست من به مرد…

7 روز ago

داستان سکسی زنم با چند تا کیر کلفت

به قول خواننده ی محبوبم ویگن: زن زیبا بود در این زمونه بلا خونه ای…

7 روز ago

اولین تجربه با دوست پسر اشتراکی – داستان سکسی تریسام

اولین تجربه با دوست پسر اشتراکی - داستان سکسی تریسام   سلام بچه ها از…

7 روز ago

داستان سکس با زن شوهر دار

داستان سکس با زن شوهر دار   سلام به همه من امیر هستم حدود 31…

4 ماه ago

سکس با مادر همسرم باران

سکس با مادر همسرم باران   سلام…تمام اسامی بخاطر واقعی بودن ماجرا،مستعاره،،با عرض معذرت،محمود هستم…سال۷۹بعد…

5 ماه ago

سکس در دانشگاه ایرانی

سکس در دانشگاه ایرانی   درِ اتاق رو زدن. خواستم درِ اتاق رو باز کنم…

5 ماه ago