داستان سکس ضربدری ارانی جدید 3

داستان سکس ضربدری ارانی جدید 3

 

همیشه فانتزی تری سام و ضربدری داشتم…موقع سکس با سمانه(خانمم)از تری سام و ضربدری میگفتم هر دو لذت میبردیم ولی در حد فانتزی بود… چون به نفر سوم یا زوج ها اطمینان نداشتم هیچ موقع فکر واقعی بودنش رو نداشتم…از طرف اداره یه امریه شمال بهم دادن…یه مجموعه ویلا لب ساحل بود …یه عصر با سمانه ساحل والیبال بازی میکردم…یه زن(نجمه) و شوهر (رضا)اومدن، گفتن بیاین مسابقه بدیم…با هم بازی کردیم بعدش سمانه رفت واسه اماده کردن شام…یه کم با رضا گپ زدم گفت یه آپارتمان اینجا خریده و تعطیلات از تهران میاد اینجا…رضا گفت اهل قلیون هستی…گفتم اره ولی فک کنم اینجا قلیون ممنوعه…گفت خونش نزدیکه بریم اونجا…بچه ها با هم بازی میکردن…من و رضا و نجمه رفتم خونشون…وقتی رسیدیم نجمه رفت لباس عوض کنه و رضا هم رفت قلیون اماده کنه…باورم نمیشد نجمه با تاپ قرمز و شلوارک لی اومد…فوق العاده سکسی…سوتین مشکی و خط سینه هاش معلوم بود…کس تپل و کون سکسیش هم داشت دیونم میکرد…باهاش یه کم لای زدم و سینه هاش رو دید میزدم…رضا با قلیون اومد…گفت شیراز اوضاع حجاب چطوره؟…گفتم هرکی هر طور عشقش میکشه لباس میپوشه…گفت منظورم متاهل هاست؟تهران که همه دنبال تری سام و ضربدری هستن،فقط باید ادم مورد اطمینان پیدا کنی،خیلی حال میده…گفتم واقعا…گفت اره مخصوصا تری سام…یه نفر جلوت زنت رو بکنه،خیلی عالیه…دیدم داره چراغ سبز میده،نجمه هم یه شاه کس هست گفتم راستش من فقط فانتزیش رو داشتم اگه جور بشه پایه ام…نجمه از روی کاناپه بلند شد اومد کنارم نشست دستش رو گذاشت روی کیرم و شروع کرد مالیدن…یه کم جابه جا شدم رضا گفت میخوام نجمه رو جلوم بترکونی…منم از خدا خواسته شروع کردم ازش لب گرفتن و سینه هاش رو خوردن…رضا هم قلیون میکشید و کیرش رو میمالید…باورم نمیشد که یه مرد سکس خانمش رو تماشا کنه،فک میکردم فقط توی فیلم هاست…شلوارکش رو در آوردم عجب کس و کون تپل و گوشتی…کسش رو خوردم…نجمه کیرم رو کرد توی دهنش و یه ساک مشتی برام زد(سمانه از ساک زدن بدش میومد)،داشتم ارضا میشدم…گفتم صبر کن داره آبش میاد…رضا رفت اسپری اورد و زدم…یه کم قلیون کشیدم دوباره رفتم سراغ باسن نجمه(یه کون سفید و خوردنی)…یه کم کونش رو خوردم و انگشتم رو کردم توب کونش ،جلو عقب میکردم تا جاباز کنه…نجمه حالت داگی گرفت گذاشتم توی کسش…خیلی داغ بود…رضا قلیون میکشید و کیرش رو میمالید…کیرم رو از کسش در اوردم و کردم توی کونش،اخ و اوخش در اومد گفت یواش درد داره…یه کم جلو و عقب کردم خیلی تنگ بود داشت اذیت میشد در اوردم…نجمه نشت رو کیرم تلمبه میزد منم سینش رو میخوردم آبم اومد…نجمه هنوز ارضا نشده بود رضا قلیون رو داد به من و خودش شروع کرد حالت داگی تو کس نجمه تلمبه زدن و ارضاش کرد…خیلی لذت بردم…رضا گفت خانمت رو راضی کن تا ضربدری بزنیم…گفتم تا حالا بهش پیشنهاد ندادم…رضا گفت فردا شب دعوتتون میکنیم بیاین تا یخش باز بشه…برگشتم ویلا…شب موقع سکس با سمانه از فانتزی ضربدری میگفتم که با رضا و نجمه داریم ضربدری میزنیم…گفتم فک کن رفتیم خونشون ،تو با رضا میرین توی اتاق سکس میکنین،من و نجمه هم توی سالن با هم…فردا بهش گفتم که رضا دعوتمون کرده…تعجب کرد گفت واسه چی؟…خندیدم گفتم واسه شام،نکنه فکرضربدری هستی…گفت تو واقعا حاضری یه مرد دیگه منو بکنه…گفتم هر مردی نه،ولی اگه خوش تیپ،خوشکل و مورد اطمینان مثل رضا باشه ،توی یه اتاق دیگه اشکال نداره…گفتم بیا یه بار تجربه کنیم فرصت خوبیه…سمانه سرش رو تکون داد و سکوت کرد…شب سمانه یه تیپ سکسی و جلو باز زد،بهش گفتم تصمیم گرفتی بری زیر رضا…خندید گفت خفه شو…رضا در رو باز کرد رفتیم داخل…رضا دستش رو به سمت سمانه دراز کرد…سمانه یه نگاه به من کرد یه سر تکون دادم و باهاش دست داد…نجمه هم یه تیپ سکسی زده بود و اومد با من دست داد…بعد از پذیرایی و باز شدن یخ سمانه…گفتم اقا رضا ،سمانه رو ببر اتاق خوابتون رو بهش نشون بده…رضا اومد دست سمانه رو گرفت و بلندش کرد ازش یه لب گرفت سمانه هیچ واکنشی نشون نمیداد…رضا دستش رو گذاشت رو باسن سمانه و گفت عجب دافی هستی و بردش توی اتاق خواب…من و نجمه هم شروع کردیم به سکس…چند دقیقه ای گذشت خیلی دوس داشتم بدونم سمانه توی چه حالیه…کیرم رو از کس نجمه کشیدم بیرون…رفتم پشت در اتاق خواب،صدای ناله سمانه میومد…در رو یواش باز کردم سمانه نشسته بود روی کیر رضا و تلمبه میزد و رضا هم سینه هاش رو داشت میخورد…متوجه باز شدن در شد یه نگاه کرد و از روی کیر رضا بلند شد…‌رفتم جلو یه بوسش کردم گفتم ببخشید ادامه بده…گفت نه برو بیرون…رفتم بیرون و حسابی کس نجمه رو کردم…سمانه از اتاق اومد بیرون سرش رو انداخته پایین،چشم به من افتاد و شروع کرد به گریه…گفتم عزیزم لذتمون رو خراب نکن…بعدش یه شام خوردیم و رفتیم خونه…سمانه عذاب وجدان گرفته بود هر کاری میکردم فراموش نمیکرد…بهش گفتم عزیزم این اولین و آخرین باری بود که این کار رو کردیم…


منتشر شده

در

,

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *