دسته: سکس با مامان

  • داستان سکس با مامان دوستم

    داستان سکس با مامان دوستم

    داستان سکس با مامان دوستم   سلام این داستان واسه چندین سال پیش من هست اصرار ندارم باور کنید ،پس به چشم داستان ببنید اون زمان هفده سالم بود، از یک خانواده متوسط به بالا، مثل بقیه هم سن سال هام به تیپ و لباسم اهمیت میدادم خونه پدربزرگم چندتا خیابون با ما فاصله داشت…

  • داستان سکسی حال دادن مامان به پسر عموی سربازم

    داستان سکسی حال دادن مامان به پسر عموی سربازم

    داستان سکسی حال دادن مامان به پسر عموی سربازم   سلام من محمدجوادم داستانی که براتون تعریف می‌کنم برمیگرده به زمانی که 15 سالم بود من قم زندگی می‌کنم ولی در اصل اهل آملم وقتی بچه بودم پدرم تو یه موسسه‌ی تحقیقات قضایی مشغول به کار شد برای همین مجبور شدیم قم زندگی کنیم. پدربزرگم…

  • داستان سکسی دید زدن مامانم

    داستان سکسی دید زدن مامانم

    داستان سکسی دید زدن مامانم   سلام این خاطره واقعی مربوط به اوایل دهه هفتاد بود زمانی که شونزده هفده سالم بود وتازه به بلوغ جنسی رسیده بودم، اول بگم متولد پنجاه وچهارم بچه جنوب و اسمم قاسم هس، پدرم به حسب کارهای بنایی که پروژه ای ساختمانی بود بیشتر وقتها بیرون از استان بود…

  • داستان سکسی مامانم و دوست پسر کیر کلفتش

    داستان سکسی مامانم و دوست پسر کیر کلفتش

    داستان سکسی مامانم و دوست پسر کیر کلفتش   دختر و فرزند بزرگ خانواده هستم با ۲۵ سال سن و یه خواهر و دو برادر کوچیکتر از خودم دارم شغل بابام طوری بود که چند ماهی یک بار سری به خونه میزد ما همیشه تنها بودیم کارهایی رو که وظیفه بابا بود مامان انجام میداد…

  • داستان سکسی ریختن آب کیر توی ساندویچ مامانم

    داستان سکسی ریختن آب کیر توی ساندویچ مامانم

    داستان سکسی ریختن آب کیر توی ساندویچ مامانم   سلام من حسین هستم ۲۴ ساله از اهواز. من از سال سوم دبیرستان با مفهوم بی غیرتی آشنا شدم و این حس رو به مامانم داشتم. مامانم عسل الان ۴۰ سالشه تو ۱۵ سالگی ازدواج کرد و هنوز هم خیلی جوون و سکسی مونده. بابام مهندس…