داستان سکسی جدید و ایرانی

  • داستان سکسی با زن داداش باحال

    داستان سکسی با زن داداش باحال

    داستان سکسی با زن داداش باحال   دو ماه پیش داداش کصخل من با یه هلویی بنام نازنین که واقعا نازنینه ازدواج کرد نازنین پدر نداره بچه طلاقه پدرش معتاد بود جدا شدن بعد مرده پیش مامانش که مجبور میشه صیغه یک پیرمرد بشه بزرگ شده بود تا روز عروسیش نه من نه پدر مادرم…

  • داستان سکسی زن داداش جنده

    داستان سکسی زن داداش جنده

    داستان سکسی زن داداش جنده   سلام خدمت همه شهوانی ها اسم من علی هست متولد۷۰ساکن فردیس و مجرد ام داداشم مهدی ۴۰سالشه و زنش آرزو متولد سال ۶۷ هست الان ۵ساله عروسی کردن و باهم رابطه خوبی داشتیم همیشه، داداش من بازرس مالی و حسابدار کارخانه صنعتی هست تو ماه همیشه ۱ هفته شهرستان…

  • داستان سکسی ضربدری ایرانی جدید

    داستان سکسی ضربدری ایرانی جدید

    داستان سکسی ضربدری ایرانی جدید   سلام دوستان من مجید هستیم و این داستانی که میخام بنویسیم قسمتیش واقعیه و فانتزی امیدوارم خوشتون بیاد . خب من 30 سالم هست و ماجرا به سه چهار سال پیش برمیگرده . من یه برادر دارم که ازدواج کرده از من دو سالی بزرگتره اسم برادرم منصور هست…

  • داستان سکسی نرگس زن پسر خاله

    داستان سکسی نرگس زن پسر خاله

    داستان سکسی نرگس زن پسر خاله   سلام دوستان وقت بخیر می‌خوام یکی از تجربه های کاریمو واستون تعریف کنم که به سکس ختم شد.اسمم علی ۲۵ سالمه ۱۸۰ قدمه حدود ۶۷ کلیو وزنمه نسبتاً خوشتیپم.من تو کار ام دی آف هستم.با اقوام زیاد خوش نیستم روزا سر کارم شبا با دوستام ولگردی. یه پسر…

  • داستان سکسی الهام زن پسر خاله

    داستان سکسی الهام زن پسر خاله

    داستان سکسی الهام زن پسر خاله   سلام دوستان شهوانی اگر غلط املای چیزی داشتم به بزرگی خودتون ببخشید فحش دادین مال خودتون ‌‌‌‌‌‌بریم سرداستان که واقعیت بعضی میان اینجا کسشعر میگن ولی مال من واقعیت داستان از اونجا کلید خورد ما با خانواده خاله اینا رفتیم مسافرت شمال چند روز هم اعضای خانواد دو…

  • داستان سکسی زن شوهر دار

    داستان سکسی زن شوهر دار

    داستان سکسی زن شوهر دار   شاید یه کم کلیشه باشه ولی اینی که مینویسم کاملا واقعیه و اصلا زایده تخیلات یک کیر راست شده نیست کاوه هستم ۴۱ ساله یه آدم در ظاهر کاملا معمولی ولی با هوش و خوش سرزبون که همیشه به کارم اومده سال ۹۶ اواخر پاییز بود خونه تنها بودم…

  • داستان سکسی دید زدن مامانم

    داستان سکسی دید زدن مامانم

    داستان سکسی دید زدن مامانم   سلام این خاطره واقعی مربوط به اوایل دهه هفتاد بود زمانی که شونزده هفده سالم بود وتازه به بلوغ جنسی رسیده بودم، اول بگم متولد پنجاه وچهارم بچه جنوب و اسمم قاسم هس، پدرم به حسب کارهای بنایی که پروژه ای ساختمانی بود بیشتر وقتها بیرون از استان بود…

  • داستان سکسی مامانم و دوست پسر کیر کلفتش

    داستان سکسی مامانم و دوست پسر کیر کلفتش

    داستان سکسی مامانم و دوست پسر کیر کلفتش   دختر و فرزند بزرگ خانواده هستم با ۲۵ سال سن و یه خواهر و دو برادر کوچیکتر از خودم دارم شغل بابام طوری بود که چند ماهی یک بار سری به خونه میزد ما همیشه تنها بودیم کارهایی رو که وظیفه بابا بود مامان انجام میداد…

  • داستان سکسی ریختن آب کیر توی ساندویچ مامانم

    داستان سکسی ریختن آب کیر توی ساندویچ مامانم

    داستان سکسی ریختن آب کیر توی ساندویچ مامانم   سلام من حسین هستم ۲۴ ساله از اهواز. من از سال سوم دبیرستان با مفهوم بی غیرتی آشنا شدم و این حس رو به مامانم داشتم. مامانم عسل الان ۴۰ سالشه تو ۱۵ سالگی ازدواج کرد و هنوز هم خیلی جوون و سکسی مونده. بابام مهندس…

  • داستان سکسی کون دختر عمو در قطار

    داستان سکسی کون دختر عمو در قطار

    داستان سکسی کون دختر عمو در قطار   سلام به همه دوستان سکسی این خاطره ای که میخوام براتون بنویسم کاملا واقعیه و جالب زمستون سال 91 بود که مارو واسه عروسی پسر عمم به مشهد دعوت کردن. ما و تموم عمه و عموهام واسه این مراسم عازم مشهد شدیم. اینو بگم که دختر عموم…

میخواهید برای ما داستان ، عکس یا فیلم ارسال کنید؟ برای این کار روی دکمه زیر کلیک کنید